« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

«  ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

آنقدر می نویسمت تا روزی طلوع کنی از پشت این واژه های مغرور
____________________________

+ عکس تزیینی نیست، این خودم هستم...
بی آدم ترین حوّا

+ استفاده از دست نوشته ها بدون ذکر عنوان و آدرس وبلاگ پیگرد وجدانی دارد.


نود و پنج

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ق.ظ

اینجا آسمان ششم... خورشید طلوع کرده است و من در این ملکوت ناشناخته ی لا منتهی کنار تو نه... که در آغوش ِ تو فرو رفته ام.. چقدر سخت است از این حس نا شناخته نوشتن ... از این حسّ تازه ی آرامش... شاید آرامش یعنی  دست هایش شانه شود  پریشانی موهایت را وقتی تکیه داده ای به لبخندش و سرت را گذاشته ای روی کویر پر غزل سینه اش، با صدای آرام و یکنواخت قلبش مثل لالایی مادر در گهواره آغوشش به خواب می روی و وقتی بیدار می شوی گرمای تنش را صدای نفس هایش را طنین یک نواخت قلبش را باز حس می کنی..

 


۹۵/۰۳/۰۹
زهـ را

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">