« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

«  ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

آنقدر می نویسمت تا روزی طلوع کنی از پشت این واژه های مغرور
____________________________

+ عکس تزیینی نیست، این خودم هستم...
بی آدم ترین حوّا

+ استفاده از دست نوشته ها بدون ذکر عنوان و آدرس وبلاگ پیگرد وجدانی دارد.


صد و نوزده

سه شنبه, ۹ آذر ۱۴۰۰، ۰۷:۴۳ ق.ظ

کسی چه می داند چگونه انتظار را کشیده ام و دردهایم را نگاشته ام در تمام روزهایی که نبودی به شوق آمدنت... به شوق آمدنت.. حالا که امده ای از خاطرم نرفته که چقدر شبیه معجزه بودی برای من .. یادم نرفته جاده های تاریک رو به رویم را چگونه روشن کردی و مثل ماه تابیدی در شبهای تنهایی ام.. معجزه هیچ شکل خاصی ندارد معجزه شبیه تو زیباست .. مهربان است.. مقتدر است..رنگ خدایی دارد.. رنگ دوست داشتن .. همسفرم..همسفرم همسفرم...

دلم د ل م شکسته است و بغضم در سیاهی شب فروریخته... اما حرفی نیست نوشتن از زخم ها کار همیشگی من است اما حرف زدن از انها نه...نه ... هیچ وقت از زخم های کهنه ام با تو سخن نخواهم گفت ... به راستی تو برایم بگو معیار ارزشمندی انسانها چیست؟؟ «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» ما کجا ایستاده ایم... تا کحا خواهیم رفت چقدر پایمان را فراتر از این خاک خواهیم برد اصلا به جز هوای اینجا روی این نقطه از زمین هوای کدام شهر و دیار دیگر را استشمام خواهیم کرد ؟؟ چند روز دیگر چند ماه دیگر و یا چند سال دیگر به عمرمان اصافه خواهد شد... اصلن این چند صباح و این آهن و آجر و این دنیای پر از جنگ و کینه و نفرت ارزشش دارد که نگذریم؟ بیا... بیا.. بیا و به همه ی آنها که دوستمان دارند بگو بگذرند .. از گذشته ها بگذرند از حرفهای تلخ بگذرند .. از خاطره گویی های طعنه امیز بگذرند .. من همین بودم که الان هستم... تغییر کرده ام ؟ بله تغییر کرده ام ..سعی کردم بیشتر شبیه تو بشوم تا مایه ی افتخار و سربلندی ات باشم.. اما این زهرا دلش همان زهرای پنج سال پیش است که برای تو رفته بود و این دستها همان دستهاست و این چشم ها همان چشم ها  .. نگذار خاکستر افسردگی نگاه زهرایت را تیره و تار کند نگذار این بغض شکسته در گلو رسوب کند و راه حرف زدنم را ببندد.. من را ببین همانگونه که پنج سال پیش دیدی.. بیشتر نگاهم کن....

پنج بهمن سال صفر

۰۰/۰۹/۰۹
زهـ را

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">