« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

«  ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

آنقدر می نویسمت تا روزی طلوع کنی از پشت این واژه های مغرور
____________________________

+ عکس تزیینی نیست، این خودم هستم...
بی آدم ترین حوّا

+ استفاده از دست نوشته ها بدون ذکر عنوان و آدرس وبلاگ پیگرد وجدانی دارد.


چهل

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ

برای دردهایی که میکشم از هر دکتری نسخه میگیرم هزار جور دارو مصرف میکنم اما تهش فقط خودم میدونم دردم چیه... زهرا چقدر تنهایی.. چقدر بدبخت شدی چقدر احساس حقارت میکنم چقدر بی اختیار بعد از یک روز پر از شادی بغضم شکست.. همین جا که دراز کشیدم روی تختم و دا م دکلمه ی علیرضا آذر رو گوش میدم و با گوشیم این پست رو مینویسم....آه آه.. زهرا... چقدر بدبخت و تنهایی که به هر رسیمون پاره ای چنگ میزنی... خیلی به هم ریخته ام... خیلی

 

دیوانه ام از دست خودم سیر شدم

با هر کس هم نام تو درگیر شدم 

 

ای تف به جهان تا ابد غم بودن 

ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن 

 

                             علیرضا آذر

۹۴/۰۷/۰۷
زهـ را

علیرضا آذر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">