چند خط درباره سریال کیمیا-یک
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ
از همانجا که تفاوت در ظاهر مادر و دختر را دیدم فهمیدم چقدر میتواند در این سریال هم تضاد وجود داشته باشد! وقتی از مادربزرگان و پدرانمان می پرسیم که آیا واقعا آن زمان اینگونه بوده است ؟!
از همانجا که دیدم مامور رتبه یک ساواک که در واقعیت قدرت قابل توجهی داشته اند برای خارج کردن یک چمدان طلا دست به دامن یک زیر دست که استعفا داده است میشود ..
من همانجا که کیمیا ، همان کیمیایی که دلش برای پدرش تاپ تاپ می کرد و برای پیدا کردن پدرش آن همه سختی کشید، بدون حضور پدر جواب مثبت به آرش داد از تعجب شاخ در آوردم و عجیب تر موافقت مادر کیمیا در غیاب فرخ به عقد و عروسی و آغاز زندگی مشترک ! مگر میشود؟؟!!!
از همان شب که آرش با گلهایی که در جشن پیروزی انقلاب از کیمیا گرفت و به خانه ی فرزانه رفت فهمیدم چقدر قرار است این نقش منفی جلوه داده شود ، وقتی که کمیت فداری کیفیت می شود وقتی که قرار است فکر کنیم هیچ پسری نیست که خوب بپوشد و خوش تیپ باشد و کروات ببندد و آدم با اخلاقی هم باشد و دروغگو نباشد .. چرا؟ تا کی ؟ تا کی قرار است صفات منفی این تیپ شخصیت ها در سریال ها ی جمهوری اسلامی ایران پر رنگ تر جلوه داده شود ؟ چرا هیچ کس نمیگوید در سکانس درگیری آرش و فرزانه آرشی پس از آن همه خشم دچار عجز و ناتوانی شده بود دلیلش تنها عشق به کیمیا بود؟ چرا این عشق نشان داده نشد؟ چرا اینقدر تغییر میبینیم؟ چرا هیچ جا نشان داده نشد تمام پنهان کاری های آرش و تمایل نداشتنش به ارتباط کیمیا با فرزانه به خاطر این بوده که نمیخواسته کسی که دوست داشته را از دست بدهد ؟ چرا هیچ کس نگفت دختر جان شما هم اشتباه کردی تجسس کردی، گذشته ی آدمها مختص خودشان است و هیچ ربطی به حال و آینده شان ندارد ، به بهترین عالم دینی هم اگر مراجعه کنید یا متبحر ترین روانشناس ها هم در مشاوره ازدواج به مراجعین سفارش میکنند که نیازی به بازگو کردن آنچه که قبلا اتفاق افتاده نیست ، البته این فقط در زمانی است که ماجرا تمام شده باشد و حال و آینده ی ی ما را درگیر نکرده باشد ، بماند که در اینجا دست آخر آرش را یک آدم بی اخلاق و دروغگو نمایش میدهند که هنوز هم ذهنش درگیر گذشته است، آرشی که حتی قبل از این یک گذر کوچک هم به گذشته نداشت و خود را کاملا شیفته جلوه داده بود، چرا حالا که کیمیا رفته آن آدم عاشق دیروز میگوید کسی دنبالش نمیره خودش باید برگرده و معذرت خواهی کنه ؟ چرا ؟ مگر میشود یک آدم یک دفعه اینقدر تغییر کند و یا به قولی تغییر نقش دهد؟ آیا این تغییر تنها و تنها به حاطر هدایت بیننده به سمت این نیست که آرش را نشناخته بودید؟ آیا بیننده احمق در نظر گرفته نشده ؟ آنقدر که بخواهد فریب داده شود؟ و حالا باید دوباره پیمان که حتی توان یک ابراز احساس ساده هم نداشته خوب جلوه داده شود.. مادر پیمان مدام در خانه کیمیا سبز میشود و بعد دختر خواهرش میگوید مبادا سوالی بپرسی و یا کیمیا را در معذوریت قرار دهی که احساس ناراحتی کند! آخر تضاد تا کجا؟!
۹۴/۰۹/۲۹