دوستت دارم و تاوانِ آن هرچه باشد....... باشد!
دستهایم خالی ست اما تا دلت بخواهد پرم از حرف های نزده، لبخند های جا مانده، گریه های بغض شده، بوسه های از قلم افتاده، پرم از تو که خالی از منی، منی که آرام به نظر می رسد اما در خود حسّ سوختن دارد، گاهی تمام زنانگی یک زن خلاصه می شود در شعر های بی مخاطبش، جامانده ای در یک زن... آقا ! زنی که می خواهد سکوت کند، اصلن نگاه کن همه دنیا ساکت شده، فریاد همیشه گزینه ی اول نیست حتی گزینه ی دوم حتی گزینه ی آخر !
بی خیال یادت باشد وقتی آمدی زل بزنی توی ِ چشم هام و دست هایم را محکم تر بگیری من قول می دهم یک وقت که حال جهان رو به راه تر شد حرفهایم را به تو خواهم گفت..، خواهم گفت که عـشــــــــــــــــــــــــــــــــــق یک انتظار طولانی است خواهم گفت که عروج کردیم، عروج یک تعارف نیست، حتی یک واژه یا حتی یک حسِّ ناشناخته عروج یک تجربه ی بی نظیر است ما از پس ِ نگاه های گرم هم عروج کردیم وقتی چال ِ روی گونه هایت طلوع می کرد....
+ مخاطب خاص داشت!
+ باز صد شکر که در عشق تو ای جان جهان
تهمت عاشقی از مردم دنیا خوردیم . . .!