« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

من شمال نقشه ام | تو در جنوب | نقشه را کاش دستی | از میانه تا کند

«  ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »

آنقدر می نویسمت تا روزی طلوع کنی از پشت این واژه های مغرور
____________________________

+ عکس تزیینی نیست، این خودم هستم...
بی آدم ترین حوّا

+ استفاده از دست نوشته ها بدون ذکر عنوان و آدرس وبلاگ پیگرد وجدانی دارد.


چهارده

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ

تو نیستی.. یعنی هستی اما پیدایت نیست.... آه ...حالا باید کجا دنبالت بگردم..مثل ماه پشت ابر پنهانی..  خیلی دل تنگم.. دارم خفه می شوم  در این کویر تنهایی.. امشب آخرین شب است نگذار بی تو تلف شوم.. از دست بروم..زندگی بی تو برایم جهنم است... سحر شده و هنوز هم طلوع نکرده ای.. من پیش دستی کرده ام اگر از  تو نوشته ام.. اگر پای عشق به میان آمده تقصیر توست.. اما حالا کجای این شهری؟   صدای نفس هات را از پشت کدامین در بشنوم؟  بغضم را کجای شانه هات بریزم.. ؟ تنهایی ام آه تنهایی ام را باید با آغوشت در میان بگذارم.. اما تو کجایی؟ نکند چشمهایت.. دستهات.. موهات.. آه تقصیر تو نیست اینها هر کدامشان یک لشکر را کافی ست...  

 

اگر زلفت به هر تاری اسیر تازه ای دارد

مبارک باشد اما دلبری اندازه ای دارد

 

                                                ﺻﺎﺋﺐ

۹۴/۰۴/۲۷
زهـ را

ﺻﺎﺋﺐ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">