نه
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ق.ظ
می خواهم فراموش کنم که روزهایی چقدر دوستت داشتم چقدر توو خیالم تصورت میکردم همیشه و همه جا مثه یه سایه کنارم داشتمت... داشمت.. بودی و از من محافظت میکردی ،حمایت میکردی قرص و محکم .. اما انگار همه ش اشتباه بود.. من میروم سراغ کسی که پی ام را گرفته.. سراغ کسی که اندازه ام هست.. دیگر از شیرینی انتظار خبری نیست.. از خیال وصل هم.. قال همه چیز با یک شب ولیمه دادن و رقصیدن و عکس گرفتن کنده میشود... و نتیجه ی تمام دعاهای من ثمره ی آن همه خویشتن داری.. آن همه وفاداری.. آن همه انتظار میشود مردی که قرن ها با تصوراتم فاصله دارد..
با چشم های خیس نوشتم و دستهایی که هنوز میلرزند.. توی این گرما یخ زده ام خورشیدم..
۹۴/۰۴/۲۱